کد مطلب:30619 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:14

گنجینه پرسمان » اعتقادات

در اين كه خدا ما را آفرديه، هيچ شبههاي ندارم، ولي زماني كه در وجود خداوند و چگونه بودنش (ويژگي آن) فكر ميكنم، دچار مشكل ميشوم، به علاوه درك اين مطلب كه در بهشت ابدي زندگي كنيم، آن هم بدون پايان، برايم مشكل است. آيا عام درك اين مطلب از كم تقوايي است، يا از كمي علم؟ در صورتي كه كتب و منابعي سراغ داريد، معرف نموده و مرا راهنمايي بفرماييد.

همان طور كه از نامه شما پيدا است، بحمد اللَّه از ايمان و اعتقاد خوبي نسبت به خدا و فرداي قبر و قيامت و اصول و فروع دين برخوردار هستيد.

در كتاب اصول كافي مرحوم كليني، در كاب توحيد، بابي است به نام باب نهي از تصيف خدا به غير آن چه خود توصيف نموده است. روايات زيادي در اين خصوص وارد شده است كه به چند نمونه از آن بسنده ميكنيم:

1 - ابن عتيك گويد: به امام صادق(ع) نامه نوشتم و توسط عبدالملك به امين فرستادم كه: مردمي در عراق، خدا به شكل و ترسيم وصف ميكنند. اگر صلاح ميدانيد، روش درست خداشناسي را برايم مرقوم داريد. حضرت(ع) به من چنين نوشت: خدايت رحمت كند! از خداشناسي و عقيده مردم معاصرت سؤال كردي، برتر است خدايي كه چيزي مانند او نيست و او شنوا و بينا است. برتر است از آن چه توصيف ميكنند، توصيف كنندگاني كه او را به مخلوقاتش تشبيه ميكنند و بر او تهمت ميزنند. بدان كه روش درست خداشناسي، آن است كه قرآن درباره صفات خداوند، به او نازل شده است. بطلان و تشبيه را از خدا بر كنار ساز او است خداي ثابت موجود، برتر است خدا از آن چه واصفان گويند. از قرآن تجاوز نكنيد كه پس از توضيح حق، گمراه شويد.(1)

2 - در روايت ديگري ابوحمزه ميگويد: امام چهارم (ع) به من فرمود: خدا به هيچ محدوديتي توصيف نشود. پروردگار ما بزرگتر از وصف است. چگونه به محدوديت وصف شود آن كه حدي ندارد؟ بيناييها او را درك نكنند او بيناييها را درك كند و ارو لطف و آگاه هست.(2)

به تعبير حضرت(ع): اعرفوا اللَّه بالله و الرسول بالرساله و اولي الامر بالامر بالمعروف و العدل و الاحسان؛ خدا را به خدا بشناسي و رسول (ص) را به رسالتش و صاحبان امر و فرمان(ع) را به امر به معروف و دادگري و نيكوكاري.(3)

در مورد زندگي در بهشت ابدي ، آن هم بدون پايان، اولا ميليونها سال در برزخ هستيم ثانيا در بهشت تنوع بسياري وجود دارد، بلكه هر روز و مرحلهاي براي انسان متنوعاست، همانند به زيارت يكديگر رفتن، مكالمه با خدا، اجازه ملاقات با انبياء(ع)و اوصياي آنها و همنشيني شدن با آنها، مطالب دنيا و آن چه گذشته را باز گو نمودن، آن چه كه انسان بخواهد، فراهم شدن، كه همه اينها از يك تنوع حكايت دارد.

وانگهي حيات ابدي چيزي است كه اسكندرها ساليان متمادي براي دسترسي به آب بقا و چشمه ابديت طي طريق كردهاند. حيات جاوداني، خواست جان و اراده انسان است، در اين خصوص ميتوانيد به كتاب معاد در نگاه عقل و دين، تأليف محمد باقر شريعتي سبزواري و اللَّهشناسي و معادشناسي تأليف محمد حسين حسيني طهراني و كتابهاي خدا و معاد جعفر سبحاني و معاد آيت اللَّه مكارم شيرازي و نيز به اصول كافي، جلد اول، ص 91 به بعد كتاب توحيد، مراجعه فرموده و اطلاعات بيشتري را به دست آوريد. منتظر نامههاي بعدي شما هستيم. .

پي نوشتها:

1- مرحوم كليني، كافي، ج 1، ص 135، حديث اول، چاپ دفتي نشر فرهنگ اهل بيت(ع).

2 - همان، حديث دوم.

3 - همام، ص 113، باب آن كه خدا را جز به خودش نتوان شناخت، حديث 1، چاپ دفتر نشر فرهنگ اهل بيت(ع).